صنایع دستی به دلیل قابلیت های فرهنگی و اقتصادی، در یک دهه اخیر به عنوان یکی از زیرشاخه های صنایع فرهنگی خلاق مطرح است و کشورهایی از قبیل چین، کره جنوبی و انگلیس در این زمینه، برنامه ریزی های دقیقی انجام داده اند. کشور ترکیه که از دیرباز در زمینه صنایع دستی، اشتراکات و تبادلاتی با ایران داشته، از کشورهای پیشروی منطقه در حوزه صنایع فرهنگی خلاق است و مطالعه تحولات نظام آموزش رسمی صنایع دستی آن می تواند در ارتقای آموزش صنایع دستی ایران مورد توجه قرار گیرد؛ لذا این پرسش مطرح است که ویژگی های فعلی ساختار نظام آموزش رسمی صنایع دستی ترکیه و ایران در انطباق با رویکردهای صنایع فرهنگی خلاق، چگونه هستند؟ هدف از این مطالعه، دست یابی به راهکارهایی نوین در ارتقای نظام آموزش صنایع دستی ایران است. این پژوهش، از نوع کیفی است و با روش تطبیقی مبتنی بر اطلاعات کتابخانه ای، اسنادی و میدانی، اهداف، روش ها و برنامه های این دو نظام آموزشی، مورد مطالعه قرار می گیرد. نتایج، بیانگر آن بوده که اهداف و برنامه ریزی های آموزش صنایع دستی ترکیه در مقایسه با ایران، از قابلیت های بیشتری در تناسب با رویکردهای صنایع فرهنگی خلاق، به ویژه از دیدگاه صاحب نظرانی چون "سوزان لاکمن"، برخوردار هستند. توجه به اهداف اقتصادی به موازات اهداف فرهنگی، امکان تحصیل گرایشی، ارائه دروس متناسب در مقاطع مختلف تحصیلی و فراهم نمودن رابطه دانشگاه و نهادهای مرتبط، از جمله تمهیداتی بوده که در نظام آموزش صنایع دستی ترکیه مورد توجه قرار گرفته اند. این تحولات از لحاظ محتوا، تا حدودی در آخرین برنامه ریزی های آموزش متوسطه و به میزان کمتری، در آخرین برنامه کارشناسی ارشد رشته صنایع دستی ایران نیز لحاظ شده و ضروری است که در نگرشی جامع در کل نظام آموزش صنایع دستی ایران، مورد توجه قرار گیرند.