این مقاله در صدد است شرحِ تحلیلی و تطبیقی مابین صور تجریدی نقوش هندسی (گره چینی) در تزئینات معماری اسلامی و قاعده عرفانیِ «تجدد امثال»، با رویکرد تطبیقیِ وجودِ هم ارزی، تمثال و همانند ساختی، میان نظام جزئی و نظام کلی عالم (سلسله مراتب عالم)، ارائه نماید. در جهان شناسی عرفانی ابن عربی، نحوه فاعلیت حق تعالی، بر مبنای وحدت شخصی وجود و به نحو «تجلّی» بوده که تجلیات حق تعالی به طور دائم و پایان ناپذیر و مداوم صورت می گیرند؛ لذا در این دیدگاه، اشیا به طور مستمر در حال تغییر و تحول بوده و حق در هر لحظه و آنی به صورت بی شمار متجلی می شود. بر این اساس، صور تجریدی نقوش هندسی گره در هنر و معماری اسلامی و نقش های بی نهایت گسترش پذیر آن، برگرفته از قواعدی هستند که نمادی از مفهوم عارفانه «کثرت در وحدت» و «وحدت در کثرت» است. در این پژوهش که به روش تحقیق توصیفی، تحلیلی، تطبیقی و با تلفیقی از دو رویکرد کمّی و کیفی انجام گرفته است، این نتیجه به دست آمد که با توجه به تقارن و هم زمانی پیدایی نقش های هندسیِ گره در معماری اسلامی و نگرش های عرفانی در فلسفه اسلامی، خصوصیات به کار گرفته شده در نقش های هندسیِ گره که دارای سه مشخصه «قابلیّت تکرار به شرط تکامل»، «قابلیّت زایش، تطوّر و تبدّل به واسطه نقوش ثانوی» و «نداشتن آلت خارج در عین کثرت نقوش» هستند، همانند ساخت قاعده «تجدد امثال» در دیدگاه عرفانیِ ابن عربی و شارحان وی بوده و هدف هنرمند عارف در خلق صُورِ بی نهایت کثرت پذیرِ نقوشِ هندسیِ گره، نشان دادن خلق مداوم و استکمالی ممکنات در تجلیات الهی به صورت خلع و لبس بوده که به طریقِ نقش های بافته، متکثّر و تکرارپذیر اشکال هندسی در فضاسازی معماری اسلامی، بازآفرینی و خلق مجدد می شوند.