آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۳۹

چکیده

     برخورداری از سطح قابل قبولی از رفاه، اشتغالزایی و درآمد مکفی برای همه افراد جامعه و همچنین دستیابی به توسعه پایدار ملی از مهمترین اهداف برنامه ریزان در کشورهای جهان به ویژه جوامع در حال توسعه محسوب می شود. در این میان باید وضعیت معیشتی و رفاهیِ روستاییان به عنوان کم برخوردارترین افراد این جوامع، در کانون توجه مدیران قرار بگیرد. از آنجاکه فقیرترین روستانشینان را افراد بدون زمین کشاورزی و یا با زمین اندک تشکیل می دهند، می توان با تنوع بخشی به فعالیتهای غیرکشاورزی در این سکونتگاهها موجبات اشتغالزایی، کاهش فقر و ایجاد رفاه اجتماعی نسبی را در این کانونهای کوچک جمعیتی فراهم آورد. در این راستا صنعتی نمودن روستاها با تکیه بر فعالیت صنایع کوچک و دستی می تواند ضمن رفع تنگناهای حاصل از بیکاری، فقر و آثار ناشی از پیامدهای محیطی (از جمله خشکسالی) و بحران تولید در روستاها، به عنوان عنصری محوری در جهت کاهش فضای نابرابری در توسعه اقتصادی– اجتماعی محیطهای روستایی قلمداد گردد. البته این سیاست اگر توأم با مشارکت همه جانبه روستاییان در ابعاد سرمایه گذاری و فعالیت در قالب شرکتهای تعاونیهای مردمی باشد، به نحوی کارامدتر می تواند جوابگوی مشکلات و نارساییهای حاصل از عقب ماندگی اقتصادی– اجتماعی روستاها باشد.      در این پژوهش که با رویکردی تحلیلی– توصیفی در سال 1389 انجام گرفته است، تلاش شده ضمن بیان چارچوب نظری استقرار صنایع کوچک و دستی در مناطق روستایی با تأکید بر فعالیت شرکتهای تعاونی، تأثیرگذاری این گونه فعالیتهای تعاونی در اشتغالزایی و توسعه روستاها با یک بررسی ادراکی تجزیه و تحلیل شود. روش جمع آوری داده ها به صورت انجام مطالعات اسنادی و کتابخانه ای و بهره گیری از آرا و دیدگاههای  اندیشمندان داخلی و خارجی در زمینه مورد بحث است. نتایج نشان می دهد که در شرایط کنونی کشور که خشکسالیهای پی درپی خسارات فراوانی به بخش کشاورزی و متعاقباً شرایط زندگی در جامعه روستایی وارد نموده است، می توان با تنوع بخشی به وضعیت فعالیت اقتصادی روستاییان به ویژه توجه به راه اندازی صنایع کوچک و دستی با توجه به مشارکت همه جانبه روستاییان در قالب شرکتهای تعاونی خودجوش و فعال تولیدی، اشتغالزایی و در نتیجه،توسعه پایدار روستاها را فراهم آورد.  

تبلیغات