در قرن های نوزدهم و بیستم، مسأله تبعیض نژادی و قومیتی از مهمترین جریاناتی بود که بر اثر آن سیاه پوستان آفریقا و آمریکا از متن جامعه رانده شدند. به دنبال آن، جنبشی ضد استعماری تحت لوای تفکرات پسا استعماری ظاهر شد که به شدت علیه تبعیض نژادی به مبارزه برخاست. در این میان ادبا و شعرا نیز علیه تفکرات نژادپرستانه و استعمارگرایانه به پاخاستند که از آن جمله می توان به «محمد فیتوری» و «لنگستون هیوز» اشاره نمود. تحقیق حاضر به جهت تقارب فکری این دو شاعر در حوزه پسااستعماری بر مبنای روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است. از خلال بررسی های انجام شده می توان گفت: این دو شاعر اگر چه در اصول اصلی و کلّی خود علیه تبعیض نژادی مشترک بوده و یک موضع دارند، امّا با این حال در بسیاری از جهات نیز با یکدیگر تفاوت دارند؛ به عنوان نمونه فیتوری با لحنی خشن تر از هیوز، علیه استعمار می تازد؛ در حالی که هیوز با لحنی آرام تر علیه استعمار، شعر می سراید