در شروح متون بسیاری از اوقات با توضیحاتی مواجه می شویم که پیوند چندانی با متن ندارد، به نظر می رسد چنین گسستی نتیجه بی توجهی به ساختار کلام است؛ به عبارت دیگر، این گسست ممکن است از تمرکز بر یکی از عناصر متن مانند واژگان، اصطلاحات، صور بلاغی یا اشارات و وانهادن سایر مؤلفه ها ناشی شده باشد که نتیجه آن غفلت از ساختار متن به عنوان یک کلِ منسجم است. از جمله آثاری که شاید به دلیل اهمیت و تأثیر آن بر متون مختلف، همواره مورد نظر شارحان بوده، حدیقه سنایی است. لکن در شروح مختلف حدیقه نیز ابیاتی دیده می شود که یا شرح آنها بدون توجه به ساختار کلیِ متن است یا تقریر و تکرارِ شرح و دریافتِ دیگران بدون تأمل در جوانب آن است.؟ پژوهش حاضر به بررسی شرح یکی از ابیات حدیقه پرداخته که در آن شارحان بدون توجه به صدر و ذیل متن یا به تعبیری بدون عنایت به بافت کلام، به تبعیت از شرح و گفته دیگری، گرانیگاه بیت را اشارت به داستانی دانسته اند و بر همین اساس مطالبی را عرضه کرده اند که چندان پذیرفتی نمی نماید، درحالیکه به نظر می رسد اشارت بیت به نامِ شخصی خاص است که از جمله راویان حدیث به شمار می رود.