تأسیس تهران را باید نمادی برای هویت ملی ایرانی تلقی کرد. تهران صرفاً یک پایتخت در عداد پایتخت های دیگر نیست، بلکه علاوه بر آن پدیده ای است که حیات و زندگی فلسفی دارد و احکام فلسفی را ظاهر می سازد. ویژگی مهندسی ساز بودن تهران و انفراد ساکنان آن را می توان در این جهت مؤثر دانست. تهران، انتظاری را برآورده کرد و تخیلات و انتظاراتی را سبب شد. جایگاهی در داخل کشور و موقعیتی در عرصه بین المللی یافت. ادراک واقعبینانه از تهران گذشته و مآلاً کنونی، به درک مناسب تر زندگی امروز هر ایرانی با همه زوایای آن منجر می شود. این داشته تهران هم مربوط به جغرافیای آن است و هم در گرو زمان تأسیس و تحولات و پیشرفت آن است. شکل دهی به تخیّل های سیاسی و اجتماعی جدید، نیازمند بازآفرینی های تاریخی جدیدتر و برساخت های اجتماعی تازه تری از واقعیّات تاریخی گذشته است. این مقاله با چنین هدفی، به سراغ امر پایتختی تهران و شکل گیری هویت جدید آن رفته است و آن را در بستر تحولات نیمه اول قرن سیزدهم هجری مورد توجه قرار می دهد.