آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۱

چکیده

نخستین منبع راهبردی انسان ها و سازمان ها در این عصر، دانش محسوب می شود و سازمان هایی موفق هستند که به ایجاد دانش جدید بپردازند، آن را به شکلی گسترده در سراسر سازمان خود توزیع کنند و به سرعت این دانش جدید را به فناوری و محصولات جدید تبدیل کنند. جوامع علمی و تجاری هر دو بر این باورند که سازمان ها با قدرت دانش می توانند برتری های بلندمدت خود را در عرصه های رقابتی حفظ کنند. جهت موفقیت سازمان ها در این زمینه و دستیابی به قدرت دانش، شناخت مبانی معرفت شناسی و فلسفی مدیریت دانش امری ضروری به نظر می رسد. فلسفه مدیریت دانش به عنوان یک رشته هم در دیدگاه اسلامی و هم در دیدگاه غربی شناخته شده است و می تواند به عنوان منبع اقتصاد، قدرت و رفاه شناخته شود. تمرکز بر روی فلسفه مدیریت دانش و مقایسه دیدگاه سنتی و مدرن آن منجربه کشف راه های جدیدی می شود که دانش ازطریق آن شناخته، مدیریت و اعمال می شود. در دیدگاه رایج غربی منبع نهایی دانش، انسان است؛ درحالی که در دیدگاه اسلام، منبع نهایی دانش خداوند است. اسلام کامل ترین ویژگی های معرفتی را دارد و هیچ مکتبی به اندازه اسلام برای دانش، معرفت و آگاهی ارزش قائل نیست و هیچ دینی مانند دین مبین اسلام، انسان ها را از خطر جهل بر حذر نداشته است. هدف این مقاله تبیین مبانی معرفت شناسی و فلسفی مدیریت دانش در غرب و بازخوانی و مقایسه آن براساس معرفت شناسی دینی و مبانی اسلام است. پس از درک عمیق تفاوت ماهوی مدیریت دانش در غرب و اسلام، زمینه برای جایگزینی مبانی معرفت شناسی دینی با مبانی موجود فراهم می شود.

تبلیغات