آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۷

چکیده

زمینه و هدف: نارساخوانی، اختلالی عصبی تحولی است که اخیراً پژوهشگران بر همبسته های شناختی این اختلال متمرکز شده اند. شناسایی فرایندهای شناختی این گروه از افراد می تواند درک عمیق تری از این اختلال و هدایت برنامه های مداخله ای مؤثر، فراهم کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش فرایندهای شناختی پاس (برنامه ریزی، توجه، پردازش هم زمان، و متوالی) در تبیین توانایی خواندن کلمه و درک متن در کودکان مبتلا به نارساخوانی انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این مطالعه شامل تمامی دانش آموزان نارساخوان مشغول به تحصیل در پایه دوم تا پنجم ابتدایی شهر اصفهان در سال 1397-1396 بود که نمونه ای به حجم 100 دانش آموز از این جامعه به صورت نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از ماتریس های پیش رونده ریون (1956)، آزمون خواندن و نارساخوانی (کرمی نوری و مرادی، 1384) و ویرایش دوم نظام سنجش شناختی (ناگلیری، داس و گلدشتاین، 2014) استفاده شد. داده ها با روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که "خواندن کلمه" با پردازش هم زمان، متوالی، و توجه؛ و "درک متن" با پردازش هم زمان، متوالی، برنامه ریزی، و توجه، رابطه دارد (0/01p≤). بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون، پردازش متوالی و هم زمان، 49 درصد از واریانس متغیر "خواندن کلمه"؛ و برنامه ریزی و پردازش متوالی، 44 درصد از واریانس متغیر "درک متن" را پیش بینی می کنند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که کودکان نارساخوان، دارای عملکرد ناقص در سطح پردازش هم زمان، متوالی، و برنامه ریزی هستند. این یافته ها می تواند در فرایند تشخیص و طراحی مداخلات برای اختلال نارساخوانی، مفید باشد. در واقع شناسایی فرایندهای شناختی مربوط به فرایند خواندن می تواند درک عمیق تری از چگونگی تسهیل و بهبود عملکرد خواندن از طریق آموزش صریح فرایندهای پاس، فراهم آورد.

تبلیغات