آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۲

چکیده

با نظر به اهمیت نهادهای مدنی به­ عنوان اصلی­ترین شاخص توسعه اجتماعی، پژوهش حاضر درصدد است با استفاده از رویکرد تفسیرگرایی اجتماعی به مطالعه­ زمینه­ ها و دلایل رشد سازمان ­های مردم نهاد در شهر سنندج و تجربه و درک فعالیت مدنی در نزد نمونه ای از شهروندان کُرد سنندجی بپردازد. روش­شناسی پژوهش، کیفی است و داده­های کیفی در این مطالعه با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق گردآوری شدند. برای تجزیه و تحلیل یافته ها از روش نظریه زمینه­ای استفاده شده است. بر اساس روش­ های نمونه­ گیری هدفمند و حداکثر تنوع و لحاظ معیار اشباع نظری 27 نفر از شهروندان کُرد سنندجی در این مطالعه شرکت کردند و درک و تفسیر آن­ها نسبت به دلایل و زمینه­ های فعالیت در سازمان­های مردم نهاد مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش بیانگر آن است که زمینه‌هایی چون ناکارآمدی دولت و نظام تدبیر در منطقه، و نابرابری اجتماعی (احساس تبعیض و عینی شدن فشار ساختاری) در حضور و مشارکت در سازمان­ های مردم نهاد نقش دارند. در این میان، بهره ­مندی از مجاری سازمانی و رهایی از روزمرگی و معنابخشی به زندگی به ‏مثابه زمینه­ تسهیل‌‏گر و مسئولیت‌پذیری اجتماعی و کسب اعتبار اجتماعی به ‏منزله شرایط مداخله‏ گر عمل کرده ‏اند. بازسازی معنایی تجربه و درک فعالان مدنی، از حضور و مشارکت در سمن­‌ها بر سمن‌­ها به مثابه مجرایی برای مشارکت و همبستگی اجتماعی، تغییر فرهنگی و اجتماعی و پل ارتباطی ذی­نفعان و دستگاه‌­های اجرایی دلالت دارد. مقوله­ی هسته نیز بر سازمان‌های مردم‌نهاد؛ برساخت شبکه ارتباطی جدید به مثابه جایگزین محدودیت­‌های ساختاری» دلالت دارد.

تبلیغات