آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۳

چکیده

روابط همسایگی ازجمله روابط اجتماعی محسوب می شود که فرصت کنش های متقابل بین افراد در شهرهای بزرگ را فراهم می کند. به نظر می رسد در شرایط کنونی این روابط کمرنگ و به نوعی دچار نقصان شده است. در این تحقیق، ابتدا روابط همسایگی و نحوه سنجش آن مشخص شده و سپس فرض پایین بودن روابط همسایگی سنجیده شده است. سپس با استفاده از دیدگاه ها و نظریات موجود عواملی که موجب نقصان این روابط شده اند، مورد بررسی قرار گرفته اند. در بخش نظری، سه دیدگاه جبرگرایان، ترکیب گرایان و خرده فرهنگی درباره عوامل مؤثر بر روابط همسایگی مطرح شده است. در ادامه ارتباط روابط همسایگی با دو مؤلفه سرمایه اجتماعی، شامل اعتماد اجتماعی و مشارکت اجتماعی و نیز ارتباط روابط همسایگی براساس وجود و استفاده از فضاهای عمومی بررسی شد. تحقیق میدانی در ۹ محله منتخب از سه منطقه بالا، متوسط و پایین تهران به روش پیمایش و با تکمیل 270 پرسش نامه صورت گرفته است. یافته ها نشان داد که زنان به طور معنی داری نسبت به مردان، و متأهلان نسبت به مجردان، روابط همسایگی قوی تری داشتند. همچنین متغیرهای سن، مدت سکونت در منزل، نوع مالکیت شخصی یا سازمانی، میزان رضایت از همسایه، مشارکت اجتماعی، اعتماد بین شخصی، باورها درمورد همسایه ها، تعلق مکانی و استفاده از فضا های عمومی بر روابط همسایگی تأثیر مثبت دارند. درمقابل، متغیرهای شاغل بودن، عضویت در گروه های ثانویه، تراکم جمعیت و میزان واحدهای همسایگی، جابه جایی محل سکونت، عقلانی شدن و تقسیم کار پیچیده دارای رابطه منفی با روابط همسایگی هستند. درنتیجه، با شناخت میزان تأثیر این عوامل می توان راه را برای ممانعت از کاهش روابط رودرروی مردم محلات که در شبکه اجتماعی مجاور خارج از محیط خانه قرار می گیرند گشود، و روابط همسایگی را به دارایی اجتماعی محلات تبدیل کرد. مشارکت اجتماعی به عنوان فرایند سازمان یافته ای که افراد جامعه به صورت آگاهانه و جمعی با درنظرداشتن اهداف معین در آن شرکت کرده و به سهیم شدن در منابع قدرت منجر می شود، بیش از همه عوامل در دوام روابط همسایگی مؤثر است.

تبلیغات