آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۳

چکیده

ادربرگ به عنوان یکی از صورت گرایان تحلیلی مایل است با اتکاء بر آموزه های آکوئیناس، وحدت شئ را به صورت نسبت دهد. به نظر وی این مهم تنها درگرو آن است که خود صورت واحد باشد نه مرکب. ما در این مقاله نشان داده ایم که هرچند می توان با این ادعای ادربرگ همراه کرد اما متافیزیک خاص او توان آن را ندارد که پشتوانه چنین آموزه ای قرار گیرد. بدین منظور ابتدا بر تبیین وی از صورت تمرکز کردیم، سپس استدلال او را بر وحدت صورت بیان کردیم و نشان دادیم که این استدلال دارای نقاط ضعف عدیده است. درادامه استدلال مختار را بر وحدت صورت که برگرفته از ارسطو است، تبیین کردیم. در پایان نشان دادیم که حتی اگر از ضعف های استدلال ادربرگ بر وحدت صورت چشم پوشی کنیم و مدعای او را بر واحد بودن صورت بپذیریم، متافیزیک وی نمی تواند پشتوانه این نظریه قرار گیرد.

تبلیغات