حکمت متعالیه این ظرفیت را دارد که علوم انسانی هر یک به نوعی از آن بهره گیرند. ارتباطات نیز به عنوان یکی از رشته های علوم انسانی، می تواند برخی گزاره های خود را با استفاده از حکمت متعالیه غنا بخشد. پرسش اصلی تحقیق حاضر آن است که از منظر حکمت متعالیه، در ارتباطات میان انسان ها چه رخ می دهد؟ برای نیل به پاسخ از روش دلالت پژوهی نظام مند استفاده شده است؛ بدین نحو که ابتدا ارتباطات در قالب سه بخش «ادراک معنا»، «انتقال پیام» و «دریافت معنا» صورت بندی شده است و سپس دلالت های حکمت متعالیه در هر بخش مورد مطالعه قرار گرفته است. بنا بر یافته های تحقیق، غالب ارتباط گران برای ادراک یک معنای حقیقی جزئی یا کلی، نیازمند عقل فعال هستند و غالب مخاطبان نیز برای دریافت معنای حقیقی مقصود ارتباط گر، به عقل فعال وابسته هستند. عقل فعال به موجود مجردی اطلاق می شود که در طول اراده الهی، خلق و تدبیر جهان مادی (نقش هستی شناختی) و نیز افاضه علوم (نقش معرفت شناختی) را بر عهده دارد. هر چقدر طرفین ارتباط، ظرفیت دریافت فیض بیشتری از عقل فعال را داشته باشند، ارتباط کامل تری بین دو انسان شکل می گیرد. بنابراین، در صورت رخ دادن شکست در ارتباطات، در کنار بررسی عوامل مادی، باید احتمال عدم ارتباط مخاطب با عقل فعال را نیز در نظر داشت ...