منظومه های قضا و قدر از آن دسته آثاری هستند که در دوره زمانی صفویه تا قاجاریه با محوریت تفکر جبری و در قالب طرح یک داستان سروده شده اند. بیشتر این منظومه ها به صورت نسخه خطی در دست است و تعداد آن ها به بیش از 20 مورد می رسد. در این مقاله 4 نسخه چاپی و 11 نسخه خطی این منظومه ها از دیدگاه بررسی عناصر فرهنگ و ادبیات عامه بررسی شده اند. با وجودی که منظومه های قضا و قدر در قالب ادبیات رسمی و با محوریت یک موضوع کلامی و فلسفی سروده شده اند، مشخصه های زبانی و محتوایی آن ها ثابت می کند که منبع الهام اصلی این متون، فرهنگ و ادبیات عامه است. نوع برخورد سطحی با موضوع چالش برانگیز قضا و قدر و عاری بودن متن از استدلال های پیچیده فلسفی؛ ترویج تفکر تقدیرباوری در این منظومه ها؛ بازتاب عناصری از فرهنگ و ادبیات عامه، مثل زبان و بیان ساده؛ وزن عامیانه این آثار؛ انعکاس باورهای خرافی مثل اعتقاد به بخت و اقبال؛ توصیف برخی از سنت های مردمی، بازتاب برخی از رفتارهای عامه و توصیف شخصیت ها و مکان هایی از متن و بطن زندگی عامه از نشانه های تأثیرپذیری منظومه های قضا و قدر در ادبیات عامه است. منظومه های قضا و قدر از نظر بوطیقا و ساختار داستانی نیز کاملاً منطبق با ساختار قصه های عامیانه هستند. ضعف پی رنگ؛ ضعف حقیقت مانندی؛ اهمیت حادثه پردازی؛ شخصیت های ایستا و قالبی؛ ابهام زمان و مکان و روایت داستان از زاویه دید دانای کل از ویژگی های است که این منظومه ها را با قصه های عامیانه پیوند می دهد.