هدف پژوهش حاضر، بررسی ضابطه ی عدالت توزیعی در اقتصاد و سیاست است؛ لذا تلاش کرده ایم با روش توصیفی – تحلیلی به این پرسش پاسخ دهیم که "چه خیری در حکومت باید به نحو عادلانه توزیع شود و ضابطه ی عادلانه بودن این توزیع چیست؟" در این راستا، ابتدا دو نگاه "تکلیف گرایانه" و "نتیجه گرایانه" در عدالت توزیعی را بررسی کرده و رابطه ی تکالیف و نتیجه را در عدالت توزیعی به بحث گذاشتیم. در ادامه، رابطه ی عدالت توزیعی و دیگر اهداف اقتصادی اسلامی مورد مطالعه قرار گرفت و عدالت توزیعی در دو ناحیه ی "تأمین کفاف عمومی" و "تعدیل ثروت" واکاوی شد. نتایج حاکی از آن بود که حکومت باید اموال و فرصت هایی که در اختیار خود دارد را با دو ضابطه ی "تأمین کفاف عمومی" و "تعدیل ثروت" توزیع کند. این ضابطه، نتیجه گرایانه است؛ هم چنین یافته ها حکایت از آن داشتند که ضابطه ی "تکلیف گرایانه" مثل: برابری، استحقاق و نیاز، یا ترکیبی از آن ها در جوامع امروز کارآمد نیستند. عدالت توزیعی در غیر ساحت اقتصاد، در دیگر ساحت های اجتماعی - مانند سیاست - نیز قابل پیگیری است.