هگل هر سه نقد عقل نظری، عملی و قوه حکم را با نگاهی انتقادی مطالعه کرد. نقد موسوم به صورت گرایی تهی، به شکل های مختلف در آثار هگل، از دوران جوانی تا پایان عمر، حضور دارد، گاه در ضمن نقدهای دیگر پنهان است و گاه خود چنان آشکار است که نقدهای دیگر را در ضمن خود پنهان دارد. اما نهایتاً بنیان این نقد بر این تصور استوار است که اخلاق کانتی غیرتاریخی، صوری و بی محتواست، لذا در موقعیت های انضمامی عمل از عامل اخلاقی دستگیری نکرده، تکلیف او را در انجام یا ترک فعل روشن نمی کند. به زعم هگل، دلیل عمده این ضعف به عقل گرایی خشک و بی روح کانت برمی گردد که با استعلا بخشیدن به عقل عملی و قطع پیوند آن با خواست ها و امیال جزئی و سوبژکتیو، آن را تهی از محتوا کرده و به صرف صورتی کلی از قانون فروکاسته است