هزار و یک شب اثری است که تا اواخر سده دوازدهم هجری، پیوسته در حال بالیدن بوده است و از این رو، لایه های تاریخی گوناگون در داستان های آن به چشم می خورد؛ از جمله لایه تاریخی بغدادی که داستان خلفای عباسی و درباریانِ درپیوسته با آنان، نمایانگر آن است. داستان منادمت شیطان با ابراهیم موصلی و حکایت اسحاق موصلی با شیطان که هر دو سرآمد خنیاگران زمانه خویش بودند در همین لایه جای می گیرد. این دو داستان گرچه در بغداد ساخته و پرداخته شده اند؛ اما بن مایه های به کار رفته در زیرساخت آن ها نه در بغدادِ عهد عباسی، بلکه در عربستان پیش از اسلام ریشه دارد؛ زیرا این داستان ها بر پایه دو بن مایه کهن عربی پرداخته شده اند. یکی پیوند دیرسال میان جن و موسیقی و دیگری شناختن جن به عنوان باشنده ای الهام گر که در اعتقاد به «تابع/ رئی الکاهن» و «شیطان الشاعر» پدیدار می شود. جستار پیش رو از رهگذر کاوش در منابع کهن عربی نشان می دهد که چگونه داستان سرا متأثر از این بن مایه ها، ابلیس را بسان خنیاگری زبردست ترسیم می کند که مقامی موسیقایی را به ابراهیم موصلی می آموزد.