آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۹

چکیده

در میان آثار کهن ادب فارسی، کلیله ودمنه یکی از متن هایی است که توجه بسیاری از بازنویسان را برانگیخته و حکایت های فراوانی از آن بازنویسی شده است. برای یافتن دلیل این توجه و پی بردن به اینکه آیا این اثر برای کودکان مناسب است، می توان از نظریه خواننده نهفته بهره برد. شناسایی خواننده نهفته در متنی کهن، یکی از معیارهای بررسی ظرفیت بازنویسی آن متن است و بازنویسان را برای انتخاب متن مناسب کودکان یاری می کند. در این مقاله،خواننده نهفته در کلیله ودمنه با استفاده از دیدگاه چمبرز شناسایی و تحلیل شده است. نگاهی فراگیر به موضوع خواننده نهفته با تکیه بر چگونگی ارتباط عناصر چهارگانه نشان می دهد سه عنصر سبک و زاویه دید و طرفداری در کلیله ودمنه، برجسته تر و در مقایسه با شکاف های گویا کامل تر است. پیرنگ ساده و خطی با توالی زمانی، جنبه های فانتزی گونه و شیوه ترکیبی روایت از ویژگی های سبکی مناسب این اثر برای بازنویسی است. نقش تعیین کننده گفت وگو با کاستن از غلبه صدای راوی، زاویه دید را برای خواننده کودک مناسب می کند. طرفداری از کودک در کلیله ودمنه با تکیه بر سهمی که در فرایند خوانش به او تعلق می یابد، با وجود شخصیت های حیوانی و شکاف های گویا و پایان خوش صورت می گیرد. شکاف های گویا و جاهای خالی نیز به گونه ای است که مخاطب امروزی هم با آن وارد تعامل می شود. در یک باهم نگری، هدف نگارش این متن این نبوده است که کودکان آن را بخوانند؛ اما توانمندی هایی در آن است که گویی مخاطبان پنهان آن دوگانه است: از یک سو بزرگ سالان در جایگاه مخاطبان اصلی و ازسوی دیگر کودکان در جایگاه مخاطبانی پنهان تر. با شناسایی ظرفیت های این متن برای کودکان، بهتر می توان به نویسندگان برای بازنویسی آن کمک کرد. میزان و چگونگی حضور عناصر چهارگانه خواننده نهفته در کلیله ودمنه به یک اندازه نیست و در مقایسه با داستان های معاصر کودک متفاوت است؛ اما نشانه هایی از توجه نویسنده به ذوق و درک و نیازهای مخاطب کم سال نیز در آن وجود دارد.

تبلیغات