مهارتِ خواندن و درک مطلب و محیط دانشگاه پیوندی ناگسستنی با یکدیگر دارند و ضعف و ناتوانی در این مهارت می تواند به زندگی دانشگاهی دانشجویان لطمه ای جدّی بزند. از همین رو سنجش این توانمندی بخش بسیار مهمّی از آزمون های بسندگی زبان فارسی برای غیر فارسی زبانان را به خود اختصاص می دهد؛ ازجمله آزمون زبان فارسی دانشگاه فردوسی مشهد که بیش از چهار سال است به عنوان معیاری برای سنجش دانشجویان غیرفارسی زبان برای ورود به دانشگاه های ایران، در برخی شهرهای ایران و عراق برگزار می شود. در این پژوهش با کمک مدل آماری رش، به بررسی داده های گردآوری شده بخشِ خواندن یکی از آزمون های برگزارشده در مرکز بین المللی آموزش زبان فارسی دانشگاه فردوسی مشهد پرداختیم. بررسی ها حاکی از این بود که پایایی بخشِ خواندن آزمون ۷۶/0 است که برای یک آزمون سرنوشت ساز رقم بالایی به شمار نمی آید. همچنین نقشه آزمودنی- پرسش، بیانگر این نکته بود که سؤالات آزمون عمدتاً در سطح داوطلبانِ متوسّط هستند. اما نقطه قوت این آزمون را می توان تعداد نسبتاً زیاد پرسش ها و نیز تنوع آنها از نظر نوع اطلاعات خواسته شده دانست. مقایسه آزمون با مبانی نظری ارائه شده توسّط طرّاحان تافل این امکان را فراهم کرد تا راهکارهایی برای بهبود پایایی آزمون ارائه بدهیم. سؤالات آزمون بسندگی فارسی دانشگاه فردوسی مشهد از نظر نوع مطابقت، عمدتاً از نوع محل یابی و یا سلسله ای هستند و پرسش هایی از نوع ترکیبی و تولیدی می تواند به سخت تر شدن سؤالات بینجامد. اگر از منظر اهداف خواندن به آزمون نگاهی بیندازیم، مشاهده می کنیم که سؤالات عمدتاً متناسب با اهداف خواندن برای پیداکردن اطّلاعات و نیز خواندن برای رسیدن به درک مقدّماتی هستند. به نظر می رسد که این آزمون به سؤالاتی متناسب با اهداف خواندن برای یادگیری و نیز هدف خواندن برای ادغام اطّلاعات در بین چند متن مختلف نیاز دارد که از سطح دشواری بالاتری برخوردار هستند.