آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۲

چکیده

این پژوهش با هدف بررسی رابطه فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش در کتابخانه های دانشگاه شهید چمران اهواز انجام شد. این پژوهش، کاربردی، و از نوع تحقیقات آمیخته همزمان است. در بخش کیفی این پژوهش از رویکرد پدیدارشناسی جیورجی تبعیت شده است. برای گردآوری اطلاعات کیفی از مصاحبه های اکتشافی نیمه ساختاریافته استفاده شده که به صورت رو در رو انجام شده است. نمونه آماری در این بخش به شیوه نمونه گیری هدفمند از نوع موارد خاص استفاده شده است و نمونه گیری تا اشباع نظری ادامه یافت و با 15 نفر از مدیران و کارکنان کتابخانه های دانشگاه شهید چمران اهواز مصاحبه انجام شده است. از یادداشت برداری و ضبط صوت نیز برای ثبت اطلاعات مبتنی بر پروتکل مصاحبه طراحی شده توسط محققان استفاده شده است. برای بررسی اعتبار سازه ابزار از روش سه سویه سازی داده ها استفاده شده است. اعتبار درونی بر پایه انتخاب نمونه ای هدفمند و براساس تشریح انبوه و غنی داده ها یا پرمایگی اطلاعات و طولانی کردن فرایند مصاحبه ها برای فهم عمیق موضوع، بررسی شده است. برای دقت و استحکام داده ها، مقبولیت، امکان انتقال و اعتماد داده ها، مورد بررسی قرار گرفت. داده های کیفی به روش استقرایی تجزیه و تحلیل شده است. بخش کمی این پژوهش، توصیفی همبستگی است. جامعه آماری شامل تمام مدیران و کارکنان کتابخانه های دانشگاه شهید چمران اهواز به تعداد 47 نفر است که به دلیل محدود بودن جامعه، همه این افراد به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. در این بخش اطلاعات مورد نیاز از طریق دو پرسشنامه استاندارد فرهنگ سازمانی (کامرون و کوئین، 1996) و پرسشنامه مدیریت دانش (لاوسون، 2003) جمع آوری شد. روایی ظاهری و محتوایی پرسشنامه ها توسط پنج نفر از استادان رشته علم و اطلاعات شناسی با سابقه بیش از پنج سال سنجیده و مناسب ارزیابی شده است. برای سنجش پایایی از آلفای کرونباخ استفاده شده که به ترتیب 92/0 برای پرسشنامه فرهنگ و 72/0 برای پرسشنامه مدیریت دانش به دست آمده است. با توجه به عادی بودن داده ها برای بررسی معنی داری رابطه ها از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد و داده ها با استفاده از نسخه 24 نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شده است. یافته ها نشان داد فرهنگ حاکم بر کتابخانه ها فرهنگ سلسله مراتبی است؛ بین این نوع فرهنگ با مدیریت دانش رابطه معنا داری وجود ندارد؛ اما بین فرهنگ قبیله ای یا گروهی، فرهنگ بازاری و فرهنگ وضعیت سالار با مدیریت دانش رابطه معناداری هست. هم چنین، نتایج همبستگی نشان داد که فرهنگ سازمانی گروهی بیشترین همبستگی را با مدیریت دانش دارد. پیشنهاد می شود بستر لازم برای تغییر فرهنگ سلسله مراتبی حاکم بر کتابخانه های مورد مطالعه به فرهنگ گروهی ایجاد شود تا پیاده سازی مدیریت دانش در این کتابخانه ها با موفقیت بیشتری همراه باشد. بخش کمی این پژوهش از نوع تحقیقات توصیفی همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل کلیه مدیران و کارکنان کتابخانه های دانشگاه شهید چمران اهواز به تعداد 47 نفر است که به دلیل محدود بودن جامعه همه این افراد به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. در این بخش اطلاعات مورد نیاز از طریق دو پرسشنامه استاندارد فرهنگ سازمانی (کامرون و کوئین ، 1996) و پرسشنامه مدیریت دانش (لاوسون ، 2003) جمع آوری گردید. روایی ظاهری و محتوایی پرسشنامه ها توسط 5 نفر از اساتید رشته علم و اطلاعات شناسی با سابقه بالای 5 سال سنجیده و مناسب ارزیابی شده است و برای سنجش پایایی از آلفای کرونباخ استفاده شده است که به ترتیب 92/0 برای پرسشنامه فرهنگ و 72/0 برای پرسشنامه مدیریت دانش به دست آمده است. با توجه به نرمال بودن داده ها، برای بررسی معنی داری رابطه ها از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد و داده ها با استفاده از نسخه 24 نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شده است. یافته ها نشان داد فرهنگ حاکم بر کتابخانه ها فرهنگ سلسله مراتبی است، بین این نوع فرهنگ با مدیریت دانش رابطه معنا دار وجود ندارد، اما بین ( فرهنگ قبیله ای یا گروهی، فرهنگ بازاری و فرهنگ وضعیت سالار) با مدیریت دانش رابطه معنادار است. همچنین، نتایج همبستگی نشان داد که فرهنگ سازمانی گروهی بیشترین همبستگی را با مدیریت دانش دارد. پیشنهاد می شود بستر لازم برای تغییر فرهنگ سلسله مراتبی حاکم بر کتابخانه های مورد مطالعه به فرهنگ گروهی ایجاد شود تا پیاده سازی مدیریت دانش در این کتابخانه ها با موفقیت بیشتری همراه باشد.

تبلیغات