در این مقاله سعی شده است که ریشه های نظریه سازه انگارانه در روابط بین الملل و چگونگی تأثیرپذیری این نظریه از روش شناسی ها، معرفت شناسی ها و هستی شناسی های پیش از خود را مورد بررسی قرار دهد. سازه انگاری به عنوان یک رویکرد جدید در مطالعات روابط بین الملل با ایجاد رابطه میان واقعیت های عینی و تفسیرهایی که از این واقعیت ها در ذهن مفسران این حوزه مطالعاتی ساخته می شود، به دنبال ایجاد نگرشی جدید در حوزه مطالعات روابط بین الملل است. سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نیازمند شناخت و به کارگیری این رویکرد در مناسبات سیاسی و بین المللی خود است، از این رو، در مقاله حاضر پس از تبیین مسئله، سؤال اصلی، فرضیه و چارچوب نظری مورد تأکید برای چارچوب بندی این مقاله، به منظور آشنایی بیشتر با ابعاد نظری و عملی نظریه سازه انگارانه، ریشه های هستی شناختی، معرفت شناختی و روش شناختی مورد بررسی و مطالعه قرار خواهد گرفت و بر لزوم و مزیت این نظریه در میان نظریات روابط بین الملل به منظور استفاده از آن در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران پرداخته می شود.