آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۴

چکیده

هر ملت برای تجلی باورها و آداب و رسوم مردمان خود خاستگاهی دارد. ادبیات آینه تمام نمای گذشته هر قوم است. سیر تاریخ هر ملت یا مردم گسسته نیست و اگر پیامی در یک متن از ادبیات عامه با واقعیت های دوران تاریخی خود گره خورده باشد همواره با گذر زمان به دوره های بعد نیز منتقل و به تناسب زمان بازآفرینی می شود. هزارویک شب ، مادر قصه های جهان، منبع خوبی در ادبیات عامیانه به شمار می رود. درواقع، می توان گفت حکایت های هزارویک شب در سیر زمانی خود معانی و مقاصد تازه ای یافته است. عطار، شاعر عارف، با هنر داستان پردازی از حکایت های ادب عامه با اندکی تفاوت در سیر داستان نویسی در بیان اندیشه های عرفانی خود بهره برده است. وجود نشانه ها و موارد مشترک و ارتباط و پیوند جنبه های گوناگون صوری و محتوایی، گویای روابط بینامتنیت میان دو حکایت است. با بررسی ساختار غنایی داستان ها به روابط میان آن ها و توصیف الگوهای ساختاری آن ها پی می بریم. داستان ها بر اساس موضوع (حماسی، عاشقانه، و عارفانه) بن مایه های متفاوتی دارند. داستان های عاشقانه دارای بن مایه هایی چون آغاز عشق، بزم های عاشقانه و ... هستند. در این پژوهش، ساختار غنایی دو حکایت «پیر عاشق و جوان گازر» در الهی نامه عطار و «عاشق صادق» در هزارویک شب با هم مقایسه شد و تأثیرپذیری ادبیات عرفانی از ادب عامه و همچنین سیر تحول دو حکایت از دیدگاه ژرار ژنت و روابط بینامتنیت بررسی شد.

تبلیغات