آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۱

چکیده

گلشن زرنگار پدیده ای در شاهنامه فردوسی است که نخست بار در سرآغاز داستان رفتن کیکاووس به مازندران به میان می آید. گلزار معنی معمول گلشن است؛ اما در شاهنامه معنی غالب این واژه را باید سرا (خانه بزرگ و کاخ) و تخت دانست. شارحان شاهنامه فردوسی هنگام رویارویی با گلشن زرنگار و بیت بحث شده در این مقاله، از آن گذشته اند و یا با دیدگاه صرف لغوی، گاهی گلشن را به نادرست معادل باغ و گاهی به درستی معادل سرا دانسته اند؛ حال آنکه گلشن زرنگار ماهیتی اساطیری دارد و تحلیل محتوای آن، فراتر از جایگزینی مترادف های لغت نامه ای است. نویسنده در این مقاله با توصیف و تحلیل روایت های اساطیری ایرانیان نشان می دهد که گلشن زرنگار مطلقاً باغ زرّین نیست و تنها و به سادگی، سرای زرّین هم نیست؛ بلکه مجموعه هفت سرا یا شهری بوده است که کیکاووس بر بالای البرز و بر کران مازندران برآورد و هر سرا/ شهر از فلزی بود. این هفت شهر از مجموعه شهرهای پرنده پادشاهان ایران بوده است. انگاره شهرهای پرنده با انگاره اساطیری تخت های پرنده درآمیخته و در شاهنامه نیز گلشن زرنگار میان سرا و شهر و تخت در تردید و تردّد است. تخت های پرنده جهان هایی اصغر بودند که بر الگوی جهان اکبر ساخته می شدند. دیوان این تخت ها و شهرهای پرنده را بر دوش می گرفتند و در آسمان می پریدند. این پدیده در تأویل انتزاعی، تمثیل عروج نفس و سوارشدن پادشاه پارسای ایرانی بر دیو نفس است. در تأویل عینی نیز خاطره ای از تخت های بزرگ شاهان ایران باستان است که پادشاهان بیگانه یا نمایندگانشان بر دوش می گرفتند و نمونه هایی از آنها در نقش های مقابر پادشاهان هخامنشی دیده می شود.

تبلیغات