پولس که باید شاکلة مسیحیت کنونی را ساخته و پرداختة اندیشه های او دانست، در راستای رسالت شبانی و تکلیفی که برای رساندن پیام انجیل بر خود واجب می دانست، نامه هایی را با این مضمون به افراد و گروه های مختلف نوشت که نجات، نه از راه عمل به شریعت، بلکه فقط از راه ایمان به دست می آید. او نام گفتمان خود را «شریعت ایمان» نهاد و آن را شریعت حضرت عیسی علیه السلام معرفی کرد. اکنون با انکار شریعت و انحصار حصول نجات در ایمان، آیا فرقی میان انجام عمل نیک یا بد وجود خواهد داشت یا خیر؟! این مقاله با هدف یافتن پاسخ این پرسش، با روش توصیفی تحلیلی به مطالعة دوبارة نامه های پولس پرداخته و به این نتیجه رسیده است که پولس درصدد است با گفتمان نه چندان منسجم خود، از راه اخلاق، مسیحیان را از ارتکاب عمل زشت بازدارد و به آنان بفهماند که اگرچه عمل در نجات دخلی ندارد، اما یک مسیحی واقعی نباید به خود اجازة گناه بدهد؛ چون برای امور فراتری آفریده شده است.