آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۹

چکیده

قرن اخیر، زمانة استیلای تفکر پست مدرن در ساحت فلسفه و الهیات غرب است. همان گونه که در مدرنیته، مرجع حقیقت با انفصال از عالم متافیزیک در عقل خودبنیاد انسان قرار داده شد، بنیاد اندیشه و الهیات پست مدرن مسیحی، بر نفی وجود هرگونه حقیقتی در جهان و انفصال زندگی سیاسی اجتماعی، از عرصه الهیات و عالم متافیزیکی صورت گرفت. طرح مفهوم «الهیات سیاسی» که با اشمیت آغاز شد، نشانی از توجه مجدد متألهان غرب، به نقش دین در عرصه سیاسی اجتماعی است. اریک وگلین نیز با خوانش جدید از مفهوم «حقیقت»، به اندیشه ورزی در این زمینه پرداخته است. وگلین را می توان از قائلان به پیوند میان الهیات، عرفان و سیاست دانست. او مفهوم حقیقت را بنیاد فلسفه خویش قرار دارد. مسئله این نوشتار، این است که وگلین، چه فهم تازه ای از نسبت میان الهیات و امر سیاسی ارائه می دهد؟ به نظر می رسد، وگلین با نقد روایت مدرن و پست مدرن ، بنیاد نظم سیاسی را در پیوند با حقیقتِ متکی بر وحی و اتصال متجدد به عالم متافیزیکی و عرفانی قرار می دهد.

تبلیغات