با نگاهی به مفهوم «ازدواج» و «خانواده» در گذشتة مسیحیت، روشن می شود که این مفاهیم از بستر یهودی، تا نگاهی که عیسی علیه السلام به آن داشته و فهم متفاوتی که پولس و آگوستین، به عنوان مفسر و الهیدان به آن داشته اند، تغییرات معناداری یافته است. آنان مفهوم ازدواج را به قلمرو الهیاتی وارد کردند، به گونه ای که مفهوم رایج و مرسوم ازدواج و خانواده در یهودیت و مسیحیتِ اولیه، با رابطه محبت آمیز مسیح و کلیسا درآمیخت. کلیسای کاتولیک نیز در قرون وسطی، بیشتر بر بعد الهیاتی و فراطبیعی این مفاهیم تاکید کرد. اما کلیسایی که شریعت را کنار گذاشته بود، در این زمینه قوانین کلیسایی سختی را بر آن افزود و چالش های بسیاری را برای مسیحیان به وجود آورد. کلیسای کاتولیک، پس از شورای دوم واتیکان در رویارویی با این چالش و برای حفظ قوانین کلیسایی، و حفظ جامعه مؤمنان، باید تدابیری می اندیشید. پاپ ژان پل دوم و پاپ فرانسیس، بیش از دیگران تلاش کردند تا راه حلی برای این مشکل پیدا کنند. این پژوهش، با رویکردی توصیفی- تحلیلی، چگونگی فربه شدن مفهوم ازدواج، با افزودن معنایی مجازی بر آن و جنبة آیینی یافتن آن و نوعی افراط ورزی در قوانین کلیسای کاتولیک و پیامدهای آن را نشان می دهد.