عصر روشنگری مرحله ای بسیار مهم در تاریخ تحولات علمی در غرب به حساب می آید. این تحولات گسترده، تأثیرات فراوان بر الهیات مسیحی بر جای گذاشته است. تحولاتی که متألهان مسیحی را وادار به دست برداشتن از باورها و اعتقادات چند صد ساله خود کرده است؛ تحولاتی که نتایج آن، شکل گیری مکاتب جدید الهیاتی در مسیحیت است. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی، درصدد نشان دادن نقش و تأثیر دستاوردهای عصر روشنگری، در شکل گیری الهیات جدید مسیحی، بر اساس اندیشه های برخی متألهان جدید مسیحی (ریچل، بولتمان و پانن برگ) است. یافته های این پژوهش حاکی از این است که دستاوردهای عصر روشنگری، باورهای اساسی مسیحیت، یعنی معجزات، حجیت کتاب مقدس، براهین اثبات وجود خدا، مکاشفه (وحی)، آموزه گناه نخستین و هویت و اهمیت عیسی را در بوته تردید قرار داد. ازاین رو، هریک از متألهان مسیحی، با طرح ایده هایی جدید درصدد رفع این مشکل برآمدند.