نگاهی به تحولات یک قرن اخیر در خاورمیانه نشان می دهد اسلام گرایی نه تنها در بیشتر رویدادها، تحولات و دگرگونیهای مهم غائب نبوده، بلکه همیشه به عنوان کنشگری فعال در این رویدادها نقش آفرینی کرده است. یکی از بارزترین آنها حضور فعال اسلامگرایان در انقلابهای عربی سال 2011 و تحولات پس از آن بوده است. در این تحولات، خوانش های مطرح گفتمان اسلام سیاسی اعم از از شیعی، سنی یا معتدل و افراطی و بنیادگرا و... نقش آفرینی کرده اند. این امر را می توان نقطه عطفی در بازیگری همه جانبه اسلام گرایان در تحولات خاورمیانه به حساب آورد. هر چند روندهای طی شده در چند سال اخیر حاکی از افزایش تهدیدات و آسیبهای اسلامگرایان و گفتمان اسلام سیاسی بوده است، اما این امر به معنی پایان کار گفتمان اسلام سیاسی نیست، بلکه میتواند حاکی از میزان نفوذ و قدرت اسلام گرایان در معادلات سیاسی- امنیتی، اجتماعی و فرهنگی خاورمیانه و فضای وسیع کنشگری آنان باشد. این که گفتمان اسلام سیاسی چه وضعیتی در آینده این منطقه خواهد داشت، سوال اصلی این مقاله است. این سوال با بهره گیری از مبنای مفهومی و نظری تحلیل گفتمان انتقادی لاکلاو موف و با استفاده از روش آینده پژوهی تحلیل لایه لایهای علتها، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و با توجه به یافتههای تحقیق در نهایت سناریوهای مطلوب و مرجح تدوین گردیده است.