«قصه شهر سنگستان» از اشعار پرآوازه مهدی اخوان ثالث است. قصه روایت شهریاری است که همه ساکنان شهرش به سنگ بدل شده اند و او در پی راه چاره ای برای نجات آن هاست. از شخصیت های این شعرِ روایی دو کبوترند که از سرگذشت شهریار آگاهند و راه رهایی را به او می نمایانند. در این پژوهش با روش تحلیل محتوا، خاستگاه بن مایه «غیب گویی پرنده» در فرهنگ عامه و ادبیات فارسی (در ۳۷۰ داستان عامیانه و صد منظومه عاشقانه) بررسی شده است. با تأمل در نمونه های مشابه می توان گفت که این بن مایه در سه دسته جای می گیرد: ۱. بازگفتِ سرگذشت قهرمان از زبان پرنده؛ ۲. پی بردن به خاصیت جادویی درخت از زبان پرنده ؛ ۳. تبدیل شدن دختر به پرنده که ساختار دسته اول به شعر اخوان ثالث نزدیک تر است. نمونه هایی مشابه با روایت اخوان ثالث به ویژه در قصه های عامه وجود دارند که می توانند پیشینه ای روشن برای بازپردازی اخوان ثالث در روایت «قصه شهر سنگستان» باشند. با اینکه دو نمونه از این بن مایه در ادبیات رسمی گذشته بازیابی شده، خویشکاری های بن مایه «غیب گویی پرنده» در «قصه شهر سنگستان» با خویشکاری های آن در داستان های عامه همانندی بیشتری دارد و بسامد آن در قصه های عامه بیشتر است. با توجه به تصریح اخوان ثالث بر علاقه اش به استفاده از ادبیات عامه، وام گیری او در بن مایه مدنظر در شعر « قصه شهر سنگستان» که اساس این مقاله است پذیرفتنی تر می شود.