آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۶

چکیده

از اسکندرنامه منوچهرخان حکیم، ملقب به اسکندرنامه نقالی ، به منزله متنی ساده در ادبیات عامیانه یاد می شود که در برابر متون منشیانه عصر صفوی قرار دارد؛ اما کوشش های مؤلف برای آفرینش اثری فاخر و حماسی در تمام متن دیده می شود. مقاله حاضر در پی آن است تا بررسی کند که مؤلف از چه شگردهای سبکی در این زمینه بهره برده و تا چه اندازه در دستیابی به هدف خود موفق بوده است. همچنین، کدام یک از دو سوی فاخرنویسی و عامیانه نویسی بسامد بیشتری دارد؟ بر این اساس، مؤلفه های سبکی سطح لغوی در تمام متن کلیات هفت جلدی اسکندرنامه نقالی بررسی و مقوله های عامیانه نویسی و فاخرنویسی در آن ها شناسایی شده است . گرایش های لغوی مؤلف برای فاخرنویسی به دو حوزه کهن گرایی و عناصر ادبی رایج در همه دوره های سبکی تقسیم می شود و ساخت های گوناگون صفت و موصوف، واژه های کهن، حروف ندا و «را»، ساخت های گوناگون فعل، عربی گویی، القاب و عناوین طولانی، لغات و اصطلاحات فاخر، آن را به متون فنی و متکلف نزدیک کرده است. در حوزه عامیانه نویسی نیز، مواردی مانند لغات عامیانه، نام سازی های جعلی، املای نادرست، ناسزاگویی، متن را در حوزه ادبیات عامیانه قرار داده است . تلفیق شکوهمندنویسی با عامیانه نویسی، سبکی دوگانه و مشوش ساخته است؛ از سویی ادبی و از سوی دیگر عامیانه است که متن تحت تأثیر ناهنجاری ها و قیاس های متعدد، گاه از فصاحت و روانی دور می شودو درنتیجه، به متنی هزل گونه تبدیل شده است.

تبلیغات