این روایت نقالی، ماجرای رفتن رستم به دیار مغرب برای نجات نوه اش «برزو» از چنگ پادشاه مغرب است. بر اساس این روایت، رستم برای نجات برزو که در میانه ی کارزار به دست غولک ربوده شده است، ناچار می شود از شش خان دشوار بگذرد: الف)- گذر از بیابان گرم و سوزان. ب)- عبور از بیشه ی شیران و کشتن دو شیر. ج)- عبور از سرزمین غولک ها. د)- رویارویی با زن جادوگر. ه)- کشتن اژدها. و)- گذر از دشت پر از برف. گفتنی است رستم خان اول را به تنهایی و خان های بعدی را به رسم دیگر حماسه ها با یک راهنما طی می کند. چپه کل موجود عجیب الخلقه ای است که نقش راهنما را در این روایت بر عهده دارد. ماجرای گذشتن پهلوان از مراحلی دشوار برای رسیدن به مقصود، بن مایه ای کهن است که ردپای آن را در بیشتر حماسه های هند و اروپایی می توان دید. داستان های مربوط به رستم از دیرباز در میان مردم نواحی مختلف ایران رواج داشته و نقل می شده است. یکی از مناطقی که این داستان از دیرباز در آن رواج داشته است، منطقه ی کهن کوهمره سرخی است. این داستان نیز مانند بسیاری دیگر از روایت ها از ذهن و خاطر مردم این دیار فراموش شده است و تنها به وسیله ی مسن ترین و معروف ترین نقال این منطقه- علی حسین عالی نژاد، آخرین بازمانده ی نقالان و راویان منطقه- روایت می شود. در این جستار کوشش شده است افزون بر ضبط روایتی که پیش از این در هیچ از یک از منابع ثبت نشده است، به بررسی تحلیلی روایت از دید محتوایی پرداخته شود.