آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۱

چکیده

در طی دهه گذشته، شرکت ها به شکل فزاینده ای به ارزش مدیریت دانش جهت کسب مزیت رقابتی پی برده اند. دو بعد عمده مدیریت دانش عبارتند از یادگیری سازمانی و فراموشی سازمانی. علی رغم تحقیقات بسیار زیادی که در زمینه مدیریت دانش و یادگیری سازمانی انجام گرفته است، تاکنون در زمینه فراموشی سازمانی و مدیریت آن مطالعه و بررسی زیادی انجام نشده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش رهبری اصیل در فراموشی سازمانی هدفمند با توجه به نقش میانجی توانمندسازی روانشناختی می باشد. روش تحقیق توصیفی- همبستگی و از حیث هدف کاربردی است. جامعه آماری، شامل کلیه کارکنان شرکت ملی پخش فراورده های نفتی استان سیستان و بلوچستان است که از میان آن ها تعداد 165 نفر به روش نمونه گیری تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های رهبری اصیل آولیو و همکاران (2007)، فراموشی سازمانی دی هالن و همکاران (2004) و توانمندسازی روانشناختی وتن و کمرون (1995) می باشد. در این پژوهش از آزمون های همبستگی، رگرسیون و مدل معادلات ساختاری استفاده شده و داده ها از طریق نرم افزار لیزرل مورد تحلیل قرارگرفته است. نتایج حاکی از آن است که رهبری اصیل هم به طور مستقیم و هم به طور غیرمستقیم از طریق توانمندسازی روانشناختی بر فراموشی سازمانی هدفمند تأثیرگذار است و توانمندسازی روانشناختی به عنوان متغیر میانجی در رابطه بین رهبری اصیل و فراموشی سازمانی هدفمند به طور نسبی اثرگذار است. هم چنین نتایج تأثیر مثبت توانمندسازی روانشناختی بر فراموشی سازمانی هدفمند را نشان داد.

تبلیغات