هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش دشواری در تنظیم هیجان به عنوان متغیر میانجی در تبیین رابطه کارکرد خانواده و ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی با اعتیادپذیری انجام شده است. روش: تعداد ۴۵۲ نفر از دانشجویان (207 پسر و 245 دختر) دانشگاه های تبریز با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده و پرسش نامه های شناسایی افراد در معرض خطر اعتیاد، مقیاس سنجش کارکرد خانواده، دشواری در تنظیم هیجان و ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی را تکمیل نمودند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد، مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی با داده ها برخوردار بوده و می توان از دشواری در تنظیم هیجان به عنوان متغیر میانجی در ارتباط کارکرد خانواده و ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی به منظور تبیین اعتیادپذیری استفاده کرد. نتیجه گیری: دشواری در تنظیم هیجان به عنوان متغیر میانجی در ارتباط کارکرد خانواده و ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی قادر به تبیین اعتیادپذیری می باشند و توجه به این امر می تواند پیشنهادهایی برای پیشگیری و مداخله در حوزه اعتیاد داشته باشد.