جایگاه شاهنامه در میان مردم و در سده اخیر تغیّر بسیاری داشته است. این متن ادبی در دوره سلطنت پهلوی اول به عنوان پشتیبانی برای سیاست ناسیونالیسم باستانگرا به کار گرفته شد و از برخی ابیات میهن دوستانه آن در جهت ترویج حس وطنپرستی در میان مردم استفاده شد. در دوره پهلوی دوم نیز این متن مورد استفاده تبلیغاتی و نمایشی در جریان جشن های هنر و دوهزار و پانصد ساله و دیگر جشن ها و کارناوالها قرار گرفت. همین امر موجب شد گروهی از مردم که شناخت کاملی از مضامین شاهنامه نداشتند و این متن را به عنوان مروّج سنت های پادشاهی می شناختند در برابر آن موضع گرفته و شاهنامه را نیز چون نظام شاهنشاهی و دیگر ادوات آن مطرود تلقی کنند. از سوی دیگر جایگزینی اندیشه های اسلاموطنی به جای ایران وطنی، موضع گیری برخی در برابر اندیشه های ملی گرایانه و نیز مهاجرت برخی شاهنامه پژوهان طراز اول در دهه شصت خورشیدی به برداشت های ناصواب طبقه عوام درباب شاهنامه دامن زد که در این جستار به شرح آن خواهیم پرداخت.