شاهنامه فردوسی آمیزه ای از اسطوره، حماسه، تاریخ و فرهنگ است. این اثر همواره در میان اقوام ایرانی و خصوصاً قوم کرد، جایگاهی ویژه داشته است، شناخت بن مایه های فرهنگی آثار حماسی کردها به دلیل ویژگی های نزدیک فرهنگی و زبانی با شاهنامه فردوسی حایز اهمیت است و بدون تردید می تواند چراغی باشد برای پی بردن به باورهایی که در آبشخورهای فرهنگی و جامعه شناختی ریشه دارد. رجز و مفاخره از مهم-ترین مضامین جدایی ناپذیر حماسه است و از آنجا که تأثیر زبان و فرهنگ در بازگردانی-های احتمالی نمود می یابد، تلاش شده است تا در داستان های مشترک شاهنامه منسوب به الماس خان کندوله ای و شاهنامه فردوسی یعنی «رستم و سهراب»، «سیاوش»، «بیژن و منیژه»، «رستم و اسفندیار» و «رستم و شغاد»، نمونه های با محتوای رجز و مفاخره با هدف پی بردن به وجوه اشتراک و افتراق استخراج گردد و آن گاه علاوه بر مشخّص کردن بسامد موضوع، میزان تأثیرپذیری الماس خان کندوله ای در بازگردانی داستان ها از شاهنامه فردوسی از نظر زبانی و فرهنگی واکاوی گردد.