سیاست را به عنوان مصداق اصلی حضور عالم خیال در زندگی دنیایی در نظر می گیریم. سیاست متعلّق به عالم خیال است و با درک سیاست است که عالم خیال را درک می کنیم. خیال را نباید به حوزه ی هنر منحصر کرد و استعداد حوزه ی سیاست برای درک خیال و حتی درک فعالیت های هنری بسیار قوی تر از حوزه ی هنر می باشد. خیال را نه صرفاً در حوزه فردی و نه به عنوان چیزی در کنار باقی محسوسات بلکه در بطن همین زندگی محسوس تلقی می کنیم. سیاست مهم ترین دریچه ی ورود به عالم خیال است. پیدایش مدینه ها، شکل گیری هویت ها، آزادی های سیاسی و خلاقیت ها، قانون گذاری، برقراری نظم و نظامات اداری، شهری، اقتصادی، فرهنگی و همچنین امنیت و مدیریت افکار عمومی، به خوبی تعلق سیاست به عالم خیال را نمایان می سازند. عرصه ی هنر در عین اینکه این قابلیت را دارد، اما تا حد زیادی فردی و خصوصی است و امکان شکل گیری اندیشه های عام و شامل را تقلیل می دهد.