شناخت فرقه ناجیه از میان فرق اسلامی منوط به استدلال صائب و بکارگیری روش صحیح در امامت خاصه است. نگارنده با توجه به مقایسه و بررسی روش های مختلف در صدد ارائه راهکار مناسبی است که بتوان با لحاظ نمودن آن، مساله خلافت و حکومت را در تمدّن اسلامی آتی حل نمود به گونه ای که ارتباط خاصّی میان روش نقلی حدیثی با اجماع و شورا برقرارباشد. با بررسی ملاک های شناخت امام در بین فرقه های مختلف در صدد پاسخ به این سوال هستیم که در کشف مصادیق امامت، روش های غیرنقلی همچون اجماع و شورا ارجحیت دارند یا استدلال نقلی؟ اینکه حکومت و خلافت در تفکر اسلامی بر چه بنیادی استوار است و در بازخوانی حکومت و خلافت در دوره جدید، مسلمانان می بایست بر چه مبنایی تکیه کنند نیز در مسیر پاسخ به این پرسش روشن می شود. در جواب این سوال به این موضوع می پردازیم که پیامبر چه روشی را برای معرّفی جانشینان پس از خود در پیش گرفته اند به گونه ای که با تبعیّت از آن روش، مشکلات مسلمانان در مساله خلافت و حکومت اسلامی به میزان قابل توجّهی مرتفع گردد.