اندیشمندانی چون پل ریکور، هانا آرنت و شنتال موف، سیاست و امر سیاسی را به گونه ای تفکیک کرده اند که متضمن نوعی دوپارگی و تقابل است. چنین نگرش هایی خوانش و ارزییابی بخش مهمی از ادبیات را، که همانا ادبیات و به ویژه شعر ریتوریک است، دچار مشکل می کند. مقاله پیشِ رو دربرگیرنده پژوهشی است برای شناخت این که تغییر برداشت در نسبت سیاست و امر سیاسی چگونه بر فهمِ پیدایش و معنای این ادبیات تأثیر می گذارد. شعر سهراب سپهری که به طور معمول شعری غیرسیاسی انگاشته می شود، نمونه خوبی برای بررسی این موضوع است که تعریف مناسب تر ""امر سیاسی""، به شناخت بهتر وجه سیاسی و جایگاه چنین شعرسرایی هایی در جوامع سیاسی معاصر می انجامد.