مطالعه حروف اضافه در زبان فارسی می تواند گامی در جهت شناخت پیچیدگی های آن و کمکی در جهت تبیین صحیح ساخت زبان فارسی باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی معانی مختلف حرف اضافه ”به“ از منظر معنی شناسی شناختی است. برای این منظور از رویکرد چندمعنایی سامان مند تایلر و ایوانز (2003) در چارچوب معنی شناسی شناختی برای تحلیل داده ها استفاده شده است. در جهت نیل به این هدف، مثال های مختلف از فرهنگ لغات سخن، معین و دهخدا، متون مختلف و مکالمات روزمره زبان فارسی استخراج شده و با بکارگیری رویکرد شناختی مورد تحلیل قرار گرفته اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که این حرف اضافه دارای معانی مختلفی است که همه از یک معنی واحد یعنی ’الصاق و ارتباط‘ مشتق شده و شبکه ای به هم پیوسته را تشکیل می دهند و تمامی مفاهیم متمایز به طور نظام مند و با توجه به ملاک های تایلر و ایوانز، از پیش صحنه و مفهوم اولیه مشتق می شوند. این مفاهیم متمایز عبارتند از :مقصد، مخاطب سازی و پیشِ و نزدِ که زیرمجموعه مفهوم مقصد به شمار می آیند، بر رویِ، سازگار و مطابق، مقابلِ و برابرِ، توالی و ترتیب، تعلیل، استعانت و با استفاده از. همچنین نشان داده شد که کاربردهای مجازی این حرف اضافه موجب انباشت معانی استعاری بر تنها معنای صریح آن و منجر به چندمعنا شدن آن شده است. در واقع، معانی مشتق حروف اضافه در چندمعنایی حاصل بسط استعاری معانی مرکزی اند.