برغم مباحث گوناگونی که تاکنون پیرامون اولتیماتوم1911 روسیه درگرفته است هنوز درباره برخی از ابعاد این رخداد و نیز مواضع سیاسی برخی از شخصیت های مهم پیرامون آن ابهام های جدی وجود دارد و همین ابهام ها موجب بروز یک رشته خطاهای تاریخی آشکار شده است. یکی از این خطاها مواضع سیاسی مدرس پیرامون اولتیماتوم است. مواضع او با آنچه که در پاره ای از پژوهش های تاریخی و یا در محافل سیاسی نقل می شود کاملاً تغایر دارد. در فضای پس از انقلاب، مدرس به عنوان یک شخصیت روحانی مستقل و یک سیاستمدار خوشنام و یک چهره آزادی خواه ملی در کانون پژوهش های تاریخی و مباحث سیاسی قرار گرفت. نگاه مثبت امام خمینی پژوهش در باره ی مدرس را رونق داد. تلاش برای تبدیل مدرس به یک الگوی تاریخی و یک سیاستمدار ممتاز سبب شد تا مسائل غیرواقعی زیادی در همین پژوهش ها به ایشان نسبت داده شود. از آن جا که این خطاها در حال تبدیل شدن به حقایق مسلم تاریخی هستند، نگارنده به استناد منابع اصلی و معتبر بازمانده از دوره ی اولتیماتوم 1911 می کوشد ضمن نقد دیدگاه های موجود درباره ی مواضع مدرس و نقض روایت های نادرست و ارزیابی منشاء شکل گیری این روایت ها به بازخوانی آن ها و طرح روایت های جایگزین بپرازد.