مهم ترین و روشن ترین وظیفه نظام های دانشگاهی، آموزش و به طور عام انتقال دانش موجود در حوزه های گوناگون به افرادی است که به منزله دانشجو وارد آن نظام ها شده و مدت زمان مشخصی را در آن ها سپری می نمایند. از این رو شاید بتوان مهم ترین شاخص برای ارزیابی کارآمدی و کیفیت یک نظام آموزشی را میزان توانایی و سطح کیفی فارغ التحصیلان دانست. این مقاله شاخص هایی نظیر «توانایی و انگیزه علمی دانشجویان» و «کیفیت پایان نامه های کارشناسی ارشد و دکتری» را به منزله شاخص هایی برای قضاوت درباره نحوه عملکرد نظام آموزش جامعه شناسی در ایران در نظر گرفته و تلاش می کند گزارشی درباره نحوه عملکرد این نظام از منظری درونی و از دیدگاه دانشجویان، فارغ التحصیلان و اساتید جامعه شناسی ارائه نماید. برای سنجش هر یک از این شاخص ها نیز از روش های کمی و کیفی نظیر مطالعه اسنادی، پرسش نامه و مصاحبه استفاده شده است. اطلاعات کمّی با ارسال پرسش نامه برای آن دسته از اعضای انجمن جامعه شناسی ایران که نشانی پست الکترونیک آن ها در اختیار انجمن بوده به دست آمده است. مصاحبه با 37 نفر از اساتید، دانشجویان و پژوهشگران جامعه شناسی نیز مکمل داده های کمّی است. نتایج حاصل نشان دهنده آن است که از منظر کنش گران درون این نظام آموزشی، آموزش جامعه شناسی در ایران اگرچه در بیشتر سالیان گذشته از نظر کمی وضعیت روبه رشدی را شاهد بوده است اما از نظر کیفی از وضعیت مناسبی برخوردار نیست که همین امر شناسایی علل درون و برون نظامی موثر بر پاسخ نه چندان مناسب این خرده نظام آموزشی را ضروری می نماید که خود موضوع مقالات دیگری است.