آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۰

چکیده

در کشور کهن سال ایران، به رغم پاره ای تغییر و تحولات در طول تاریخ، همواره گروه های متفاوتی زندگی کرده اند که در چارچوب جغرافیایی آن، خود را ایرانی نامیده اند. بکار بردن لفظ آریایی برای این مردم از سوی داریوش هخامنشی، قبایل امپراتوری را از دیگر قبایل متمایز ساخت، اما، توفیق حکومت هخامنشی در ایجاد واحد سیاسی یگانه متمرکز در تمامی سطوح اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، نمی توانست پدید آورنده هویتی فراگیر باشد. در واقع، آنچه موجب همبستگی میان مردم اقصی نقاط امپراتوری می شد، بیش از هر چیز هدفِ دفع دشمنان مشترک بود و در هر شکست و اشغال درازمدت سرزمین توسط بیگانگان، تمایل به دفع آنها در تقویت همبستگی و رشد هویت مشترک تأثیرمی گذاشت. همچنین، از سوی دیگر، فتوحات سرزمینی امپراتوری، با فزونی افتخار ایرانی بودن به تقویت هویت ایرانی کمک کرد. در طول تاریخ، با از میان رفتنِ تدریجی تعارض های فرهنگی اقوام، مؤلفه های مشترک هویتی رشد یافتند و از چند قرن پیش زمینه های پدید آمدن هویت ملی را که بیش از هر چیز بر پایه دین قرار داشت فراهم ساختند. در کنار این مؤلفه هویتی باید به نقش برجسته اسطوره ها و تاریخ مشترک نیز اشاره کرد.

تبلیغات