آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۸

چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی توانمندسازی روان شناختی کارکنان در رابطه میان مدیریت اثربخش و تعالی سازمانی است. این پژوهش بر حسب هدف کاربردی و بر اساس شیوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش را کلیه کارکنان دانشگاه های شهرستان همدان تشکیل می دهد، که با استفاده از نمونه گیری از فرمول کوکران برای جامعه نامحدود، 392 کارمند بصورت تصادفی از چهار دانشگاه شهرستان همدان (بوعلی سینا، علوم پزشکی، صنعتی و آزاد اسلامی) انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از سه پرسشنامه استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها با روش تحلیلی عاملی تأییدی و مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای LISREL و SPSS انجام شد. نتایج تحلیل روابط ساختاری نشان داد مدیریت اثربخش با ضرایب مسیر بالایی که با سازه های توانمندسازی دارد می تواند عاملی مؤثر و قدرتمند برای توانمندسازی روان شناختی کارکنان محسوب شود و بترتیب بیشترین تأثیر را بر ابعاد احساس شایستگی، احساس مؤثر بودن، آزادی عمل و احساس معناداری کارکنان داشت. همچنین رابطه علّی بسیار قوی میان ابعاد توانمندسازی روان شناختی کارکنان و تعالی سازمانی وجود داشت و نتایج بیانگر تأثیر بیشتر ابعاد احساس شایستگی و مؤثر بودن بر تعالی سازمانی بود.

تبلیغات