مسکن روستایی به عنوان عنصری مادی و فرهنگی در دهه های اخیر از تغییرات و دگرگونی هایی وسیعی برخوردار شده است. در این میان، عده ای خواهان حفظ چهره سنتی مساکن روستایی و گروهی نیز چنین تحولاتی را اجتناب ناپذیر و نتیجه فرایند جهانی شدن می دانند. در این مقاله تلاش شد تا تأثیر تغییرات فرهنگی در زندگی روستاییان بر الگوی مسکن روستایی مورد بررسی قرار گیرد. روش تحقیق در این مطالعه، از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی- تحلیلی و همبستگی است که بخش عمده ای از داده های آن بر اساس مطالعات میدانی و با روش نمونه گیری (کوکران) از سطح 232 خانوار نمونه ی منطقه جمع آوری شده است. یافته های مطالعه بر اساس نتایج به دست آمده از آزمون های همبستگی تیپ پیرسون نشان می دهد که ارتباط معنی دار و نسبتاً قوی با ضریب 473/0 بین شاخص های تغییرات فرهنگی و الگوی مسکن روستایی وجود دارد، به نحوی که شاخص های تغییرات فرهنگی حدود 1/35 درصد تغییرات متغیر وابسته را تبیین می نماید. رواج فرهنگ مصرف گرایی به تنهایی 4/37 درصد بر تغییرات در الگوی مسکن روستایی را توجیه می نماید و بیشترین تأثیر را در تحلیل مسیر بر روی شاخص های پلان معماری و کیفیت مسکن با ضرایب 36/0 و 23/0 بر جای گذاشته است. در توزیع فضایی رابطه بین تغییرات اجتماعی و الگوی مسکن در هفت روستا، همبستگی مستقیم و نسبتاً کاملی وجود دارد. با توجه یافته ها، راهکارهایی شامل استفاده صحیح از مصالح بومی و تعمیر ساختمانهای قدیمی با وسایل رفاهی مدرن و امروزی، کوشش در حفظ و نگهداری از خانه های قدیمی و سنتی در روستاها، تدوین سند چشم انداز توسعه ای مسکن روستایی و غیره پیشنهاد شده است.