آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۹

چکیده

انقلاب ها و خیزش های مردم کشور های خاورمیانه و شمال افریقا، به منزلة یکی از مهم ترین رخداد ها در ابتدای دهة دوم قرن بیست ویکم، توجه صاحب نظران و تحلیل گران امور بین الملل را به خود جلب کرده است. در این میان نظرات متفاوتی پیرامون علل و زمینه ها و همچنین ماهیت این رخداد ها ارائه شده است. یکی از رهیافت ها رخداد های مذکور را بر پایة طرح خاورمیانة بزرگ تحلیل می کند، اما رویکرد فراگیر مردم و نخبگان کشورهای دستخوش انقلاب در خاورمیانه و شمال افریقا به مبانی ریشه های اسلامی باعث شد تا پدیدة «بیداری اسلامی» با مرکزیت انقلاب اسلامی محور تحلیل شایسته تری نسبت به مفهوم «بهار عربی» با رویکرد دموکراسی مد نظر امریکا قرار گیرد. پرسش مقاله این است که در الگودهی به خیزش های جدید خاورمیانه مدل انقلاب اسلامی موفق بوده است یا مدل ارائه شدة امریکا؟ فرض مقاله بر آن است که ایالات متحدة امریکا در مدل ارائة خویش با تکیه بر منابع قدرت نرم خود، تحولات سیاسی در شمال افریقا و خاورمیانه را در جهت نیل به لیبرال دموکراسی منطبق بر الگوی امریکایی پیش بینی کرده است، در حالی که در جریان این انقلاب ها تحولات به سوی «بیداری اسلامی» با الگوی انقلاب اسلامی ایران سوق یافته است. به همین منظور، تفوق الگوی رهبری در انقلاب اسلامی و همچنین نفوذ قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران به نسبت امریکا از دلایل تبلور پدیدة بیداری اسلامی در نظر گرفته شده است. چهارچوب تحلیلی و نظری مقاله طبعاً بر اساس طرح خاورمیانة بزرگ به منزلة راهنمای سیاست خارجی امریکا در خاورمیانه پس از 11 سپتامبر و ایدة بیداری اسلامی خواهد بود.

تبلیغات