آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۹

چکیده

انقلاب مشروطه زمینه ساز تحولاتی ژرف در پهنه گوناگون زیست اجتماعی ایرانیان گردید. این انقلاب که خود دارای زمینه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و مذهبی ویژه و متأثر از برخورد نخبگان و جامعه ایران با فرهنگ و تمدن غربی بود، مبانی انضمامی و اندیشگی جامعه ایرانی را دچار دگرگونی فراوان کرد. از برجسته ترین مواردی که در جریان انقلاب مشروطیت نمود می یابد، دگرگونی و تحول روش شناختی ای است که این انقلاب، در میان نخبگان به ویژه علمای آن دوران پدید آورده است. بر پایه فرضیه جستار پیش رو، در طی این تحول و شدن، علمای عصر مشروطیت کانون و نقطه مرکزی گفتمان و رویکرد روش شناختی خویش را از فقه به سوی علم کلام گرایش دادند. دل مشغولی علمای این هنگام، نگه داشت و پاسداشت ارکان شرع منور در برابر مخالفان، با بهره گیری از روش شناسی علم کلام و آنچه «کلام جدید» نامیده می شود، بوده است. علم کلام بهترین بستر برای واکاوی رویارویی های علمای این عصر است. این پژوهش با بهره گیری از رسایل و نوشته های عصر مشروطه، نشان می دهد که چگونه علمای آن زمان درگیر نبردی کلامی برای پیراستن ساحت دین از افزودنی ها و امور ناصواب بوده اند و این امر را مایه خیر و ثواب دنیا و آخرت خود و جامعه اسلامی می دانسته اند.

تبلیغات