سازمانهای امروزی در محیطهای بسیار متغیر و پیچیدة داخلی و بینالمللی با چالشهای متعددی مواجهاند. در چنین فضایی، ارزیابی عملکرد و مدیریت عملکرد، بسیار پیچیده و دشوار خواهد بود. تا کنون، چندین مدل برای ارزیابی عملکرد سازمانها طراحی شده است. یکی از موفقترین مدلها، کارت امتیازی متوازن (BSC) است. اما همچنان کاستیهایی در این مدل وجود دارد. در مدل اولیة BSC، فرض بر این است که اهمیت منظرها و اهدافی که در این چهار منظر قرار دارند، به صورت مساوی و یا متوازن است. این در حالی است که صحت این فرض مورد سؤال است. در این مقاله، ابتدا با استفاده از مدل کارت امتیازی متوازن، به طراحی مدل ارزیابی عملکرد در یک شرکت فعال در صنعت سازه و ساختمان پرداخته شده است. پس از آن، به منظور رفع ایرادِ متوازن بودن منظرها و اهداف، از فرایند تحلیل سلسلهمراتبی (AHP) به منظور وزندهی استفاده شده است. روش AHP میزان سلیقهای بودن وزندهی اهداف را کاهش میدهد. همچنین، وزنهایی که در این تحقیق برای منظرهای مالی، بازار، فرایندهای داخلی و رشد و یادگیری استخراج شده، تفاوت قابل ملاحظه ای دارند و این موضوع بر لزوم وزندهی در مدل کارت امتیازی متوازن تأکید دارد.