آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۹

چکیده

حقوق بشر غربی به معنای حقوقی است که انسان ها صرفاً به دلیل انسان بودن از آن برخوردارند و سرشت دینی و الاهی بشر، که ویژگی «از خدایی» بودن و «به سوی خدا» شدن و «استعداد برای نیل به کمال شایستة انسانی» داشتن را به همراه دارد، در این حقوق نادیده انگاشته شده است. این حقوق با محوریت تفکر لیبرالی، الحادگرایی، فردگرایی، و با نادیده گرفتن مبدأ و منتهای جهان و هستی، غفلت از تکالیف، و به ویژه فرمالیسم، منظومة فکری بسته ای را شکل داده است که هر آن چه غیر غربی خوانده شود از این منظومه طرد می شود و دیگر به آن حقوق بشر اطلاق نمی شود و به جای توجه به اندیشة تعالی بشر، هویت واقعی انسان را نادیده می گیرد و در نتیجه، هرگونه تفاوت، مانند تفاوت عقیدتی، سیاسی، فرهنگی، نژادی، را با چالش جدی مواجه می کند؛ زیرا هر یک از این تفاوت ها سبب شکل گیری هویتی متفاوت از دیگری می شود. در حقیقت، حقوق بشر غربی نه در مرحلة عملی جهان شمول است و نه در مرحلة نظری؛ چرا که نه توانسته است، در طی تاریخِ تکوین خود، اجماع جهانی را همراه کند یا دستِ کم قدر مشترک فرهنگ ها و تمدن ها را در بر بگیرد و نه این که در قبال فرهنگ ها و ادیان و تمدن ها بی طرفی اتخاذ کند و لعاب اومانیستی بودن را از خود بزداید و مبتنی بر نیازهای ابتدایی و فطری بشر تدوین شود. این مقاله بر آن است تا از طریق نقد مبانی اومانیستی حقوق بشر غربی نمایان سازد که پایة این حقوق مبتنی بر اومانیسم الحادی است؛ در نتیجه، ادعای جهان شمولی آن بی بنیاد است.

تبلیغات