آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۹

چکیده

سیدجمال الدین اسدآبادی و محمد عبده از جمله پیشگامان و اندیشمندان بیداری اسلامی در جهان تسنن اند. هردو، با احساس «دردی مشترک» و با نگاه به وضع کشورهای اسلامی و عقب ماندگی و عقب نگهداشته شدن ممالکشان، درپی چاره افتادند و «اسلام» را چارة نهایی دانستند و به ارائة راهکارهایی پرداختند. سیدجمال به رغم این که آرمان های بزرگی، همچون «وحدت»، در سر داشت و برای تحقق آن ها، بی صبرانه، به هر تلاشی دست می زد، کمتر به تناسب این روش ها و ایجاد پشتوانة مردمی توجه می کرد. چرا که کمتر در اندیشه تأملات نظری درمورد لوازم و توابع آرای خویش بود. عبده نیز، در عین اخلاص و توجه به فعالیت های فرهنگی، بر این نظر بود تا زمانی که مردم مصر ناآگاه اند، نمی توانند انگلیسی ها را از میهن خود برانند و بدین دلیل، اصلاح فکر دینی مصریان باید بر پیکار سیاسی با استعمار مقدم باشد، اما به این اصل توجه نمی کرد که برای ملت های مستعمره، رهایی از عقب ماندگی، بدون آزادی از اسارت استعمار، ناممکن است و استعمار و انحطاط مسلمانان در اغلب موارد هم افزایی دارند. حال، در دهة سوم انقلاب اسلامی، نقش سیدجمال و عبده کم رنگ شده است. بدین علت که بیداری اسلامی، با سیر استعلایی خود، وارد مرحلة نظام سازی و تمدن سازی شده است، اما اندیشه و عملکرد این دو مصلح، به رغم تأثیرگذاری در شروع این جریان در جهان تسنن، بن مایه هایی اساسی برای همراهی جریان در سیر تکاملی، ازجمله شناخت عمیق استعمار و ایمان به نقش مردم، ندارد. لذا مسئله مهم، که در شرایط کنونی باید به آن توجه کرد، این که برای تثبیت و تداوم این جریان کدام اندیشه و عملکرد کارآمد است. در این راستا، تحقیق پیش رو بر آن است که، با بررسی و نقدِ منصفانه اندیشه و عملکرد سیدجمال و عبده، کارآمدی این دو اندیشه را در سیر استعلایی بیداری اسلامی بررسی کند.

تبلیغات