شوق آگاهی از سرنوشت، در سرشت آدمی نهاده شده است. با نگرشی کوتاه به تاریخ زندگی بشر درمییابیم یکی از دغدغه های همیشگی انسان، چگونگی فرارسیدن پایان این جهان و حیات پس از مرگ بوده است. برای مباحثی پیرامون آمدن موعود، جاودانگی روح، پایان این جهان و فرارسیدن جهان دیگر، واژة «اسکاتولوژی»1 به کار میرود. این واژه به معنای شناخت آخرالزمان و آخرت، از کلمة «اسکاتوس» یونانی به معنای «آخر» یا «بعد» گرفته شده است. سه دین ابراهیمی یهودیت، مسیحیت و اسلام، از نزدیک بودن آخرالزمان و آخرت سخن گفته اند. جمعی از یهودیان و همه مسیحیان، این دو دوره را به گونه ای بر هم منطبق میدانند؛ اما جمعی دیگر از یهودیان و همة مسلمانان، آخرالزمان و آخرت و یا به عبارتی، عصر ظهور و روز قیامت را دو دورة جدا از هم میدانند.