با وجود سنّت غالب کاربرد راوی سوم شخص (دانای کل) در حکایتهای فارسی، سعدی در حدود یک چهارم از حکایتهای کتاب گلستان (48 حکایت) از راوی اوّل شخص بهره گرفته است. پژوهش حاضر با هدف تحلیل چگونگی کاربرد شیوه روایت اوّل شخص در گلستان سعدی، به بررسی این حکایتها پرداخته است. این بررسی در سه بخش انجام گرفته است: نخست، حضور راوی اوّل شخص در جایگاه قهرمان، قهرمانیار، شخصیت فرعی یا شاهد در تمام حکایتها شناسایی و در قالب آمار دقیق ارائه شده و سپس به بررسی حکایتهای خودزندگینامهای سعدی در گلستان و سرانجام به تحلیل کارکردهای شیوه روایت اوّل شخص در این حکایتها پرداخته شده است. نتیجه این بررسی نشان میدهد، سعدی در بابهای «در ضعف و پیری» و «در تأثیر تربیت» بیش از تمام بابهای دیگر از روایت اول شخص استفاده کرده که میتواند نشان دهنده اهمیت این موضوع برای او و کثرت تجربههای وی در این موضوعات باشد. کمترین کاربرد نیز مربوط به باب «در سیرت پادشاهان» است که عدم دلبستگی سعدی به جایگاههای قدرت را نشان میدهد. شخص در کتاب گلستان، راوی اول شخص در سطوح و مراتب گوناگونی از قهرمان تا شاهد، حضور دارد. اغلب حکایتهای دارای را